شب پاییزی

مجموعه اشعار

شب پاییزی

مجموعه اشعار

شب شعر


منم و یک شب شعر

آسمانی ابری 

و در این گوشه شب

دو ستاره کم سو


شهر خاموشه و سرد 

همه مردم خوابند

مانده ام من اما

به غم تو پابند


گفته بودی پس از این

شام تاریک و حزین

می دمد صبح امید

می فروزد خورشید


ولی انگار این شب

شب پائیزی سرد

قصد پایانش نیست

این هوای ابری

که پر اندوهه و درد

قصد بارانش نیست


و نمی دانم من 

تا سپیده , تا صبح

چند فرسخ راه است ؟


(دیماه 81)



نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:35 ق.ظ

گاهی باید به پیشواز غم رفت
موهبتی که در غم وجود داره توی هیچ سپیده و صبحی دیده نمی شه

زینب جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:30 ق.ظ

دو قدم مانده به صبح...

هر چی فکر کردم نفهمیدم چه مناسبتی داشت!!

فاطمه جعفری سه‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:26 ق.ظ http://kaalbod.bloghaa.com

خسته بود اما امیدوار.

مثل خودم

[ بدون نام ] جمعه 25 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ب.ظ

فکر کنم این تاریخ نیاز به تصحیح داره. گویا به جای مهرماه به اشتباه دی نوشته شده!!

حق با شماست
فکر کنم اشتباه شده
توی نسخه دستی هفدهم مهرماه نوشتم ولی توی فایل تاریخ به میلادی ثبت شده (10/9) که اشتباها فکر کردم شمسی بوده و تاریخ دیماه را ثبت کردم.
برام جالب بود که شما یادتون مونده بود، من خودم اصلا یادم نبود که قبلا این شعر را توی وبلاگ نوشتم
ممنون از تذکرتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد