شب پاییزی

مجموعه اشعار

شب پاییزی

مجموعه اشعار

گفته بودم


چشمانم می سوخت

راه نفسم بند آمده بود

نه این که گاز اشک آور زده باشند

تو را در شلوغی جمعیت گم کرده بودم


لازم نبود دهانم را ببویند

از چشمانم پیدا بود

گفته بودم

دوستت دارم


نظرات 2 + ارسال نظر
فاطمه جعفری شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:28 ب.ظ http://kaalbod.bloghaa.com

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای ترکوندی ! خیلی خوب بود. خیلی خیلی خیلی

[ بدون نام ] دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:30 ق.ظ

زیبا می نویسید خیلی زیبا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد