وقتی که می روی
آهسته تر برو
شاید کسی عبور تو را می کند نگاه
از پشت پنجره
دزدانه عاشقی
طعم عبور تلخ تو را
مزه می کند
آهسته تر برو
هر گام پای تو
سنگین و استوار
مانند ضربه ای است
بر پیکر نحیف دلی دردمند و زار
با تو مرام عشق
در خود شکستن است
در کوچه های شب
آرام و سر به زیر
تنها نشستن است
در خواب هر شبم
کابوس رفتن است
من ایستاده ام
پشت درخت کاج
تو دور می شوی
آرام و باوقار
ناگه به سمت تو
من می دوم ولی
هرگز نمی رسد
دستم به دست تو
اینک به دست توست
قلبی که خسته است
آهسته تر برو
قلبم شکسته است
اوه خیلی خوب بود