فزون گردد اگر هر لحظه دردم
اگر غم آیدم هر آن و هر دم
من از راهی که رفتم برنگردم
دلم بی تو پریشان است و مجنون
دلم پیش تو بود و گم شد اکنون
کجا باید به دنبالش بگردم؟
بدون تو دلم کارش تمام است
نیایی تو اگر، شب ناتمام است
بیا آتش بزن بر جان سردم
تمام این شب تاریک و منفور
میان کوچههای سرد و بینور
برآید تا سپیده، گریه کردم
دلم را قتل و غارت کردهای تو
به شهر دل اقامت کردهای تو
به دنبالت دلت را درنوردم
سلام
شعراتون خیلی زیباست
توی شعراتون فروتنی و صداقت و عشق موج می زنه
ممنون